تعرض

ساخت وبلاگ

خیلی دل دل کردم که در این مورد ننویسم زیرا می دانم نگاه متفاوتم به موضوع باعث می شود که بسیاری از خوانندگان علیه من جبهه بگیرند. فیملهای دوربین موبیال دست به دست چرخید و اخبارش از صدا و سیما پخش شد و برنامه های رادیویی و تلویزیونی به آن پرداختند و گفتند و گفتند و گفتند. همه انگشتها به یک سمت بود. دولت و نظام آموزش و پرورش و اینکه چرا در هنگام استخدام و گزینش معلمها دقت لازم نمی شود و ...

این موضوع پیش آمده برای یک دبیرستان پسرانه در غرب تهران مساله امروز و دیروز فردا نیست. مساله ای که فقط در کشور ما پیش بیاید نیست. بلکه در همه جای دنیا اتفاق می افتد و مساله ای نیست که کسی بتواند تضمین بدهد که دیگر اتفاق نخواهد افتاد. انحراف جن. سی در خیلی از آدمها وجود دارد. فیملها را یکبار دیگر نگاه می کنم. مطالب را یکبار دیگر می خوانم. یاد رسوایی سال گذشته در مدارس انگلستان می افتم که یک معلم زن 30 ساله 5 پسر 16 ساله را اغفال کرده بود و ... بعد نگاه خودمان را مقایسه می کنم. خوب واقعیت این است که از اینجور موارد در مدارس ایران همین حالا هم کم نیستند. هم.جن. سبازی و ... در مدارس کم نیست. حتی وقتی به گفتگوی والدین در آن فیلم دقت می کنم متوجه می شوم که بچه ها خودشان هم با خودشان ارتباط گرفته اند. در واقع بچه های کوچکی نبودند که بگوییم حالیشان نبوده و مرز بین درست و غلط را نمی دانستند. بچه هایی بوده اند که در بحران بلوغ به سر می برند و البته در این سن از نظر شرعی حتی می توان برای این مسائل برایشان حد جاری کرد. یاد پدرها و مادرهایی افتادم که حاضرند کلی هزینه کنند و بچه هایشان را به مدارس غیر انتفاعی گرانقیمت بسپارند به امید اینکه آینده شان تضمین شود غافل از اینکه مدارس غیر انتفاعی در جذب معلم از گزینش آموزش و پرورش تبعیت نمی کند و فیلتر نمی شوند و خودشان در قالب دوستی و آشنایی و پارتی و سفارش معلم جذب می کنند. غافل از اینکه آموزش و پرورش به عمد آنقدر مدارس دولتی رایگان را غیر جذاب و کم کیفیت می کند که همه مجبور شوند به هزینه کردن برای تحصیلات و بردن بچه هایشان به مدارس مختلف پولی. غافل از اینکه طبق آیین نامه کلاسها باید 30 نفره باشد و اگر در مدرسه ای کلاس به 30 نفر نرسید معلم می آید در دفتر می نشیند ولی اجازه تشکیل کلاس با مثلا 8 یا 10 نفر دانش آموز را ندارند. بروید یک سری به مدارس بزنید به خصوص در شهرستانها تا دستتان بیاید جریان از چه قرار است.

بگذریم برگردیم سر موضوع پیش آمده. انگشت اتهام  شخص بنده بعد از مدیر مدرسه که در انتخاب نیرو دقت نکرده است به سمت والدین این بچه ها است. والدینی که به بچه هایشان یاد نداده اند که جایی که به شما عکس پورن نشان می دهند جایی که فیلم پورن نشان می دهند جایی که شوخی جن. سی. با شما می شود، جایی که داستان جن. سی. تعریف می کند یا جایی که از خاطرات و روابطشان دارند صحبت می کنند در واقع دارند سیگنالهای منفی می دهند و آغاز یک مساله است و جای امنی نیست و نه تنها باید آنجا را ترک کنید بلکه دست دوستتان را هم بگیرید و ببرید مبادا که خطر در تنهایی او را نیز تهدید کند. انگشت اتهام من به سمت پدر و مادرهایی است که خودشان را در لاک دفاعی و مظلومیت فرو می برند و ارتباط صمیمانه نداشتن با فرزندانشان و حفظ مثلا حجب و حیا در منزل آنها باعث شده که برخی از بچه ها هشت نه ماه این مسائل را تحمل کنند و صدایشان در نیاید. واقعا اقتدار پدر و مادر در منزل ارزش این همه آسیب را دارد؟!!!! انگشت اتهام من به سمت پدر و مادرهایی است که نه آموزش دیده اند و نه به دنبال آموزش دیدن هستند و حاضر نیستند به خودشان زحمت یادگیری بدهند و از فرزند پروری فقط خرج سر و لباس و شکم کردنشان را یاد گرفته اند و حاضر نیستند حتی یکی دو خط کتاب بخوانند در این موارد. پدر و مادرهایی که باعث این نوع تربیت غلط برای پسرانشان هستند که فکر می کنند اینگونه خطرها فقط در انتظار دختران است در حالی که حداقل در چند سال اخیر ثابت شده پسران بیشتر از دختران آسیب می بینند و بیشتر طعمه شیطان صفتان می شوند.

از همه این مسائل بگذریم حال باید چه کرد؟

ابتدا و قبل از هر چیز مسائل قضایی و ... این موضوع باید هرچه زودتر و با سریعترین روش ممکن به نتیجه برسد تا برای سایر کج رفتاران درس عبرت باشد.

دوم اینکه آموزش و پرورش دست از این کیسه دوختن بردارد و دولت محترم واقعا سیاست آموزش رایگان با کیفیت در پیش گیرد و دست از این دو دوزه بازی کردنها بردارد و از آن مهمتر در استخدام معلمها در مدارس پولی هم دخالت مستقیم داشته و گزینش درست و درمان انجام دهد. همچنین گزینش دوره ای و ارزشیابی دانش آموزان از معلمها نیز نباید فراموش شود که اگر موردی پیش می آید زودتر از موعد مشخص شود.

سوم اینکه پدر و مادر این آقا پسرها باید توجه داشته باشند که فرزندانشان دارای انحراف ج.ن. سی هستند (زیرا در فیلم به وضوح گفته می شد آنوقت که بچه با هم در حال ارتباط گیری بودند و ....) و این را بپذیرند و که چنین موضوعی هست و پس از پذیرش برای روان درمانی آنها اقدام کنند. این بچه ها در سنی قرار دارند که یکی دو سال دیگر باید به سربازی بروند و یا وارد دانشگاه بشوند و وجود چنین بیمارانی در چنین مکانهایی یعنی خطر که تحقیقات متعدد در خصوص متعرضین ج . ن س.ی نشان می دهد که اکثر قریب به اتفاق آنها در کودکی مورد آزار قرار گرفته اند و به زبان ساده احتمال اینکه فرد آسیب دیده آسیب رسان شود خیلی زیاد است چه رسد این پسرها که نسبت به هم ارتباط گرفته و علاوه بر آزار دیدگی مساله شان به مرحله ارتباط گیری هم رسیده بوده است.

خدایا همه بچه های کشورم را در پناه خودت قرار بده و تدبیر زندگی و تربیت فرزند را نصیب والدین کشورمان کن.

بدبختی های یک زن چاق...
ما را در سایت بدبختی های یک زن چاق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chagh2o بازدید : 142 تاريخ : سه شنبه 2 مرداد 1397 ساعت: 15:10