یک کامنت جالب و ذهن پر مشغله من

ساخت وبلاگ

وقتی کامنت یکی از دوستان را دیدم کلی در ذهنم با خودم کلنجار رفتم تا خودم را جای ایشان بگذارم و بتوانم. حالا سوال دوستمان این است و نظرم را برای ایشان بخوانید:

«سلام خانم دکتر عزیزم، ببخشید این سوال بی ارتباط با پستتون هست ممنون میشم جوابم بدین، شما مادر دو پسر جوان هستین، اگر روزی یکیشون عاشق دختر خانمی بشه که از نظر خانوادگی در شان خانواده شما نباشه، و بگه یا این یا هیچکس دیگه، و افسرده بشه و هر چی باهاش صحبت کنین و دلیل بیارین انگار که کور شده و نمی بینه، شما براش اون دختر خانم را میگیرین؟ و همه اون هزینه هایی که میخواستین برای یک دختر خانم شایسته و خانواده دار بکنین برای اون هم دقیقا همونطوری هزینه میکنین؟ منظورم مراسم و طلا و...»

و اما دوست عزیزم مطلوب این است که دو خانواده هم شان و هم کفو باشند. حال اگر موردی مثل پسر شما پیش آمد ابتدا سعی می کنم موضوع ازدواج را به تاخیر بی اندازم. زیرا کمی طولانی شدن موضوع باعث می شود بیشتر همدیگر را بشناسند. بعد از مثلا شش تا یک سال اگر دیدم همچنان آتش عشق پسرم داغ است و من هم تحقیقات لازم را انجام داده ام و ببینم فقط مساله هم کفو نبودن مطرح است و مثلا سایر آیتمها را دختر خانم و خانواده اش دارند مثلا: به لقمه حلال اهمیت می دهند، دختر خانم و خانواده اش از نظر مذهبی به ما نزدیک هستند، در حلقه اول و دوم خانواده اش اعتیاد وجود ندارد(این موضوع برای خانواده من بسیار مهم است وگرنه اگر در خانواده خودم چنین موردی داشتم قطعا تا این حد برایم اهمیت نداشت) اهل خلاف نیست، مسئولیت پذیری لازم را دارد، از نظر شخصیتی نرمال و میانه است(دچار اختلالات روانشناختی مثل وسواس و شک و ضد اجتماعی بودن و ... نیست)، سطح تحصیلاتش با پسرم تقریبا همخوان است، وضعیت پوشش ظاهریش با خانواده ما همخوان است و .... به خواستگاری می رفتم و ابتدا سه چهار ماهی صیغه می کردیم و بعد در صورتی که هر دو طرف بدون مشکل بودند و همچنان به هم علاقه داشتند عقد می کنیم.

قطعا اگر دختر خانم غیر از وضعیت اقتصادی و شان خانوادگی با ما هم کفو نباشد برایم فرقی نمی کند من در شان خودم برای عروسم خرج می کنم. به  دو دلیل: 1- اینکه به دنیا آمدن در یک خانواده با وضعیت اقتصادی پایین تر اختیاری نیست و دختر خانم گناه نکرده است که در یک خانواده مثلا فقیر یا کم سواد به دنیا آمده است. در ضمن ما قرار است یک نفر به خانواده مان اضافه شود و او قرار است عضوی از خانواده ما باشد. پس کاری می کنم که اگر دختری داشتم انتظار داشتم برای دخترم انجام شود. خودتان را جای دختر خانم بگذارید و ببینید چطور دوست داشتید با شما رفتار شود. 2- من پسر دیگری دارم. دلم نمی خواهد وقتی برای عروس دومم خرج می کنم احیانا پسر بزرگه و عروس اولم احساس کنند برایشان ارزش قائل نبودم و بین بچه هایم فرق گذاشته ام.

باز هم دوست عزیز حتما پسر و عروستان را به مرکز مشاوره ببرید. یک مرکز همسان گزینی معتبر و مجوز دار وجود دارد که از وزارت ارشاد مجوز گرفته است و کارشان هم خوب است. پیشنهاد می کنم آن را سرچ کرده و به آنجا مراجعه کنید.

خدایا شکرت بابت حکمتت. این پیام از سر لطف تو بود تا کمی در مورد آینده و وضعیتهای احتمالی بیشتر فکر کنم. خدایا شکر بابت وجود خانواده و سلامتی فرزندان. خدایا دوستت دارم و عاشقانه می پرستمت. خدایا مرا دریاب.

بدبختی های یک زن چاق...
ما را در سایت بدبختی های یک زن چاق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chagh2o بازدید : 195 تاريخ : يکشنبه 19 آذر 1396 ساعت: 21:42