یک مساله جوانانه و زنانه

وقتی آمارها ارائه شد در فکر بودم. موضوع جلسه طلاق بود. گفته شد 70 درصد دادخواستهای طلاق از سوی افراد زیر 27 سال ارائه می شود. بعد پرسیدم چند درصد خانم چند درصد آقا؟ جواب شنیدم آمار دقیقی نداریم ولی به جرات می توانم بگویم بالای 75 درصد خانمها دادخواست می دهند. بعد از آقای دکتر که بیش از 40 سال سابقه مشاوره خانواده دارد پرسیدم به نظرتان چرا چنین اتفاقی افتاده آقا قدیمترها هم همینطور بود؟

گفت خیر قدیمترها مردها بیشتر دادخواست طلاق می دادند. دلیلش هم همین است که الان شما اینجا نشسته اید. با تعجب گفتم یعنی چه؟! گفت یعنی اینکه خانمها مستقل شده اند دیگر تاب و تحمل هر مشکلی را ندارند. مردها مهارتشان از خانمها در حفظ زندگی عقب افتاده. اکثر کسانی که به من مراجعه می کنند واقعا مردها مهارتهای کمتری نسبت به خانمها دارند. حداقل موقع ازدواج تلاش نمی کنند با زنانی با سطح هوش و استعداد و مهارت خودشان ازدواج کنند. البته یکی از مهمترین دلایلی که مردها دادخواست نمی دهند این است که تلاش می کنند زندگی را حفظ کنند. مردها وقتی زندگی تشکیل می دهند به زندگی مشترک هم مثل یک دارایی نگاه می کنند. یک دارایی اجتماعی یک سرمایه اجتماعی و تلاش می کنند این دارایی را حفظ کنند. در واقع اگر نتوانند آن را حفظ کنند یکجورایی مردانگیشان زیر سوال می رود اما خانمها دقیقا در نقطه مقابل قرار دارند. دوست ندارند خودشان را جزئی از سرمایه اجتماعی یک مرد بدانند. غافل از اینکه زندگی خانوادگی در واقع یک سرمایه اجتماعی چند جانبه برای همه اعضای خانواده است. 

خندیدم و گفتم آقای دکتر شما روانشناسید چطور از اصطلاحات جامعه شناسی استفاده می کنید؟ جواب داد به این نتیجه رسیدم که مشکلات یک فرد خیلی هم فردی نیست. از 10 سال پیش که این مساله برایم پر رنگ تر شد مطالعات جامعه شناسی هم می کنم. ترکیب این دو علم می تواند کارساز تر باشد.

جلسه بیش از حد دو نفره شده بود. سکوت کردم و در افکارم غرق که تغییر فرهنگ چه بر سر مهمترین نهاد اجتماعی کشور یعنی خانواده دارد می آورد.

خدایا شکرت بابت وجود هجده میلیون خانواده در کشور. خدایا خانواده های ما را پایدار و شاد نگهدار. خدایا بیش از همیشه به تو و توجهاتت نیاز دارم.