از لذتهای من

ساخت وبلاگ

با دوستم در حال چت کردن بودم گفت فلانی کربلاست و  گفت به یادت بوده و برایت دعا کرده.

- فلانی؟! کدام فلانی؟!

+ نویسنده وبلاگ ....

و گویی خدا درهای بهشت را به من نشان داده بود. حال خوشی است که ندانی و دعایت کنند و حال خوش تر از داشتن دوستان مهربانی که حتی یکبار هم روی ماهشان را ندیده ای ولی دوستت دارند و دوستشان داری.

دوستم زیارتت قبول. دعاهایت مستجاب. و التماس دعای ویژه در هر گامی که بر می داری خدا نگهدارت باشد.

این روزها سرم کمی شلوغ است. کارهایم زیاد شده و از طرفی شیر مردانی در فامیل ازدواج می کنند و هر روز مرا به سمت مادر شوهر شدن سوق می دهند. این هفته هم جشن عقد دایی زاده هایی است که چند صباحی از پسر بزرگه بزرگترند. دو جشن زیبا و دو جشن دوست داشتنی.

خدایا شکرت. خداوندا خوشبختشان گردان و عاقبت به خیری را روزیشان قرار ده. آمین

بدبختی های یک زن چاق...
ما را در سایت بدبختی های یک زن چاق دنبال می کنید

برچسب : لذتهای, نویسنده : chagh2o بازدید : 178 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 22:59