مهاجرت

ساخت وبلاگ

برخی آدمها در زندگیشان خیلی زود به نتیجه می رسند. خیلی زود تصمیم می گیرند و خیلی زود اجرایی می کنند. همه چیز از یک مهمانی دوستانه شروع شد برای دیدن دوستی  از همکلاسیهای دانشگاه که مهاجرت کرده به قاره پنجم. بعد از آن قضیه سیما دیگر روی پایش بند نبود. در واقع سیما هیچ وقت روی پایش بند نبود. اما اینبار بار یک شکل دیگر بود. انگار تازه متوجه شده باشد که از زندگی اش چه می خواهد. انگار تازه هدف اصلی زندگیش را کشف کرده باشد. تصمیم گرفت که مهاجرت کند. از دوست مهاجرمان شماره و آدرس مشاور و وکیل و ... را گرفت. تحقیقاتش را انجام داد. برنامه ریزی کرد. دنبال مدارک دانشگاهی و ترجمه و ... رفت. و خیلی سریع چمدان بست که برود. برایش دعا می کنم که موفق باشد. که آرامش بیابد. که فرزندش شاد باشد. امیدوارم که خوشحال باشد همیشه. و از همه مهمتر در این دهکده جهانی ارتباطش قطع نشود.

وقتی به آنچه در چند سال گذشته بر او رفته بود فکر می کنم به این نتیجه می رسم که او لیاقت همه چیزهای خوب را دارد. او مثل یک پروانه از پیله سخت و تنگ بیرون آمده. حالا بالهایش را گشوده که برود. امیدوارم که هر روز خبرهای خوب برایمان بفرستد و از شادیهایش بگوید.

خدایا شکرت بابت دوست پر انرژیم و بابت امیدها و آرزوها که اگر نباشند زندگی هم نخواهد بود.

بدبختی های یک زن چاق...
ما را در سایت بدبختی های یک زن چاق دنبال می کنید

برچسب : مهاجرت به کانادا,مهاجرت به آمریکا,مهاجرت به استرالیا,مهاجرت,مهاجرت به آلمان,مهاجرت به سوئد,مهاجرت به نیوزلند,مهاجرت به ایسلند,مهاجرت به دانمارک,مهاجرت به نروژ, نویسنده : chagh2o بازدید : 256 تاريخ : چهارشنبه 24 شهريور 1395 ساعت: 10:08