قلعه گنج

ساخت وبلاگ

از بندر عباس سه ساعت راه داریم تا قلعه گنج. یک شهرستان خاص که این چند روز برای بازدید از یک پروژه رفته بودیم آنجا. دو شبی را هم در هتل کپری آنجا اقامت داشتیم. از هتل که هرچه بگویم کم است. آنقدر سنتی و زیبا ساخته شده با فضا سازی مناسب و در عین حال امکانات مدرن که به قول خانم دکتر همکارمان سوپرایز شده بودیم و هتلهای 5 ستاره تورنتو را می گذارد در جیب بغلش.

جمعا از 5 روستا بازدید کردیم. مردم خونگرم. مردم فقیر که تا 22 ماه قبل غیر از یارانه و قاچاق انسان و قاچاق مواد مخدر و کمی هم کشاورزی در امان مانده از خشکسالی و نخلهای از کمر خم شده و خشک شده از خشک سالی و چند بز و کپری برای زندگی چیز دیگری نداشتند. اما طی این 22 ماه گروههای اقدام به فعالیتهای توانمند سازی کردند. آنهم از طریق پتانسیلهای منطقه. تاسیس صندوقهای خرد روستایی و بعد هم ادغام آنها در قالب شرکتهای تعاونی اعتباری و در این میان 13 هزار نفر موفق به دریافت وام و ایجاد مشاغل خرد کرده بودند. در هر روستا بین 5 تا 10 شغل را بازدید کردیم. از کارگاه صندل سازی، خیاطی مردانه لباس محلی، پرورش بز نژاد اصلاح شده هلندی که چهار قلو زایی دارد، کارگاه تعمیرات موتور سیکلت، بسته بندی خرما، سوپر مارکت و .... مهمتر از همه اینکه کل سرمایه صندوقها یه دو میلیارد هم نمی رسید و 95 درصد اقساط با همان سیستم ضمانت زنجیره ای باز پرداخت می شد. خلاصه به نظرم همه چیز خوب آمد. هرچند هنوز رسیدن زندگی روستاییان آن دیار به سطح ایده آل از نظر من شهر نشین فاصله دارد ولی از نظر خودشان عالی بود. راضی بودند از میانگین ماهیانه در آمد 800 تا یک و تومان.

این چند روز خبر درگیریهای تهران را هم رصد می کردم. کلی غصه خوردم به خاطر احساس امنیتی که دیگر ندارمش و قدرش را ندانستم. باز هم خدارا شکر به خاطر وجود نیروهایی که جان برکف موضوع را جمع و جور کردند و خدا صبر دهد به بازماندگان شهدای این حمله تروریستی. می دانید ما 17 هزار شهید ترور داریم؟! خیلی زیاد است ولی روزگاری منافقین به خصوص گروه فرقان راه می رفتند در خیابانها مردم کوچه و بازار را با هر چه که فکر کنید می کشتند. از تیغ موکت بری بگیر تا اسلحه های کمری و کلاش و ... ابزار کارشان بود. از اقوام دور مادرم برای ترور مرد خانه وارد خانه شان شدند و وقتی مرد را نیافتند زن و بچه و همسر باردار برادرش را کشته بودند.

خدایا این جماعت را یا به راه راست هدایت فرما و اگر هدایت پذیر نیستند نیست و نابودشان گردان. به امید جهانی پر از صلح و آرامش و کودکانی خوشحال و جیبهایی پر پول

بدبختی های یک زن چاق...
ما را در سایت بدبختی های یک زن چاق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chagh2o بازدید : 136 تاريخ : دوشنبه 22 خرداد 1396 ساعت: 11:37