زاهدان

ساخت وبلاگ

برای اجرایی کردن تفاهم نامه ای با یکی از ارگانهای زاهدان عازم آن شهر شدم. آدمهای خونگرم، آدمهای با چهره های بسیار زیبا، چشمان درشت مشکی و رنگی، موهای خرمن و زنان زیبا و لباسهای رنگی رنگی. من زیباییهای این شهر را دیدم ولی فقر را هم دیدم. محلاتی که دست کمی از دروازه غار در تهران نداشت. تن فروشی، اعتیاد، مصرف، فروش و و و و و و و ......... 

باید بگویم زنان سیستان انقلاب کرده اند. امسال تعداد قابل توجهی از کرسیهای شوراهای شهر و روستا را در این استان زنان تصاحب کرده اند. رویکرد بلوچها تغییر کرده و دخترانشان تحصیل می کنند و پستهای مدیریتی را تصاحب می کنند. مردم هم به زنان بیش از مردان اعتماد دارند. زنان استان کمر همت بسته اند که استانشان را توانمند سازند و به توسعه برسانند. امیدشان از همه کس و همه چیز نا امید شده است. بازارچه های مرزی راه انداخته اند، کارهای خانگی انجام می دهند و با کمک عده ای از دوستانشان در تهران می فرستند تهران تا به فروش برسد. خرمایشان را با یک برند بسیار عالی صادر می کنند و و و و .... وای که چقدر چیزهای خوب دیدم در کنار تمام بدبختیها و گرفتاریها و بی شناسنامه ها و بی سوادها و از تحصیل باز مانده ها و .........

سفر خوبی بود و من نمی دانم از کجا بنویسم و چه بنویسم.

خدایا شکرت بابت توفیق این سفر حتی اگر در ماه رمضان بود و دو روز توفیق روزه داری را از دست دادم. خدایا شکرت

بدبختی های یک زن چاق...
ما را در سایت بدبختی های یک زن چاق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chagh2o بازدید : 130 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 17:43