کربلا رفتیم و برگشتیم. خوشبختانه مریض نشدم. همسر هم خوب بود و اتفاقا خیلی روحیه گرفت.
شله زرد هم پختیم و توزیع کردیم. امید که سال آینده بهتر باشد و بیشتر.
و روز رحلت رسول بود که مغز بادام به دنیا آمد. از سیستم پیشرفته بیمارستان دولتی این مملکت همین بس که اجازه دادند پدر بچه در اتاق زایمان حضور داشته باشد. هزینه اش بیشتر بود ولی می ارزید. پسر بزرگه وقتی از در خارج شد با خستگی نشست و گفت خیلی سخت بود. خودم هم زاییدم بدبختی های یک زن چاق...
برچسب : نویسنده : chagh2o بازدید : 79