آفتاب غیرت و مردانگی ای که غروب کرد!

ساخت وبلاگ

روز دوشنبه بود و من تا عصر کار داشتم. همسر و پسرها برنامه شان را چیده بودند که بروند روستای پدری. اما من تا آخرین لحظه تصمیمم قطعی نبود که برم یا بمانم. عصر که از اداره برگشتم دیدم حریف دلم نمی شوم. خلاصه خیلی سریع چمدان کوچکم را بستم و راه افتادم. خوب سه ساعت رانندگی که نباید سخت می بود. اما بود. ترافیک مسیر و راه طولانی و خوردن به تاریکی و زن تنها و جاده. توی جاده بیست کیلومتری مقصد دیدم دو درجه بنزین دارم. فکر کردم خوب بنزین بزنم اگر فردا نرسیدم بیایم کسی را به دردسر نی اندازم. تصور بفرمایید پمپ بنزین من و جایگاه دار که هرچه با او صحبت کردم که آقا برایم بنزین بزن انجام نداد. گفت به من ربطی ندارد. گفتم آقا من حساسیت شدید دارم به شما انعام می دهم. اما غیر نگاه خشم آلود جایگاه دار که معلوم نبود از دست چه کسی انقدر عصبانی بود چیزی نصیبم نشد. گفتم آقا من همسر فلانی هستم آشنایید اگر بیاید شرمنده می شوید اما بی نتیجه بود. خلاصه ایستادم تا سانتافه جلویی بنزینش را بزند و دست خالی راهی ادامه مسیر شدم. در حالی که بسیار زیاد اعصابم خورد شده بود. نه به خاطر خستگی راه، نه به خاطر ترافیک مسیر، نه به خاطر اینکه از پنج صبح از خانه زده بودم بیرون و انرژی زیادی در محل کارم از دست رفته بود. فقط و فقط به خاطر رفتار زن ستیزانه یک جایگاه دار . با همسر تماس گرفتم. همسر با طرف تماس گرفت. همانطور که گفته بودم شرمنده شد. فردا به اتفاق همسر رفتیم بنزین زدیم. آمد عذر خواهی کرد ولی فقط یک چیز به او گفتم:«من به اینکه شما وظیفه دارید یا نه کاری ندارم، من به اینکه من همسر فلانی هستم کاری ندارم، من به اینکه ممکن بود آدم خسیسی باشم و انعام ندهم هم کاری ندارم. فقط می خواهم بدانم اگر من زن تنها در تاریکی شب توی جاده می ماندم و اتفاقی برایم می افتاد غیرت و مردانگی جایگاهش کجاست؟ من غصه دار آن مردانگی هستم که مملکت ما غروب کرده که شما جوان بیست و هفت هشت ساله با من و امثال من چنین رفتاری کنید!» غیر از شرمنده ام هیچ نگفت و رفت.

خدایا شکرت بابت توفیق عزاداری آقا امام حسین. خدایا شکرت بابت به سلامت رسیدنم به مقصد. خدایا شکرت بابت بودنت. خدایا بیشتر از همیشه می خواهمت و نیازمندت هستم.

بدبختی های یک زن چاق...
ما را در سایت بدبختی های یک زن چاق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chagh2o بازدید : 163 تاريخ : دوشنبه 26 مهر 1395 ساعت: 6:25