وقت مفت

ساخت وبلاگ

یعنی وقتی یکی دو ساعت مجبوری یکجا بشینی هیچ چیز به اندازه به روز کردن وبلاگ برایت لذت بخش نیست. در حال بازگشت از شهرستان محل پروژه هستم. پرواز کنسل شد و به سمت ترمینال اتوبوسها گسیل شدیم حالا تا یکی دو ساعت که اینجا معطل هستم و وقت مفت گیر آوردم:)

اول از سوپرایزهای خانواده همسر بگویم که برای مراسم بله برون سنگ تمام گذاشتند و باعث شدند همسر حالش خوب بود خیلی خوبتر شود. بر خلاف تماسی که با مادر همسر گرفته بودم برای دعوت واکنش منفی نشان داده بود در عمل رفتار بسیار خوبی داشتند و باعث شدند نگرانیهای همسر از بین برود. به خصوص خواهرهای همسر که عاشقش هستند و دوستش دارند بندگان خدا کلی زحمت کشیدند و هوای ما را داشتند.

خواهر ها که نگو سنگ تمام گذاشتند و کلی برای همه چیز کمک کردند. از هفته قبل تماس گرفتند که هرچه کم و کسر دارم تهیه کنند که خدا حفظشان کند این خانواده بسیار دوست داشتنی ام را که باعث دلگرمی من در تمام مراحل هستند.

برای بله برون ما رسمهای خاصی داریم که البته تهیه پارچه و انگشتر نشان و این موارد هم جزئی از آن است. به اتفاق پسر بزرگه رفتیم و یک چادر عروس خوشگل و برازنده خریدیم و گیپور و آستر هم که از مکه به نیت خریده بودم و طواف داده بودم و یک انگشتر بسیار زیبا که آن هم دو سال قبل به نیت از نجف خریده بودم و در تمام مدت سفر همراهم بود و متبرک کرده بودم به امید اینکه زندگی پسرم با نگاه و گوشه چشمی از آقایمان امام حسین و حضرت علی شروع شود. خلاصه همه چیز تزیین شد و رفتیم منزل دختر خانم.

مرسم خوبی بود. حال همگی خوش بود. انشاالله که این حال خوش در زندگی دو جوان جریان داشته باشد و همه چیز بر وفق مراد پیش رود. 

تنها خبر ناخوش آیند این روزهای من فوت پدر بزرگ مسئول شهرستانی پروژه بود که واقعا مرد بسیار بزرگوار و دوست داشتنی ای بود. و یکباری که ما میهمان ایشان بودیم بیشتر به وجنات و محسنات ایشان پی بردیم. خدا رحمتشان کند.

خدایا شکرت بابت داده هایت. خدایا فرزندانم را بدون اینکه من قدرت و توانایی داشته باشم به من داده ای پس آنها را در پناه خودت بدون قدرت و توان من حفظ بفرما که من قدرت و محافظت آنها را در تمامی لحظات ندارم. خدایا شکرت بابت خانواده خوب و حمایتگر. خدایا شکرت بابت اتفاقات خوبی که در این چند وقت برای خانواده ام رقم زدی. خدایا چشمم بر مسائل کشورم و مردم بسته نیست، همه چیز به سختی پیش می رود‏، حاصل تلاشهایمان برایمان گنگ و نا ایمن است، خانواده های زیادی گرفتارند، خبرهای ناگواری می شنوم و صحنه های دردآوری می بینم، خدایا دستانمان به سمت توست و راه دلهایمان به روی تو هموار است و چشم امیدی به غیر از تو نداریم. مسیر درست را نشانمان بده و خود تدبیر این امور کن.

بدبختی های یک زن چاق...
ما را در سایت بدبختی های یک زن چاق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chagh2o بازدید : 147 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 2:41