عروسی

فکر کنید رفتید عروسی هی هر کسی از بغل دست شما رد می شود و یا می نشیند می گوید چقدر لاغر شدی. بعد شما هم به شوخی می فرمایید خواهش می کنم لاغری از خودتونه:)))) 

شام هم طوری می خورید که نزدیک مامان نباشید قوطی نوشابه را از دستتان بگیرد.  البته به اندازه غذا می خورید و بر می گردید منزل با درد کف پا به خاطر کفش پاشنه بلند. در تمام طول مدت عروسی هم یک دستتان گوشی است در حال جواب دادن به بچه های تیم. از طرف دیگر هم از ظهر وقت گذاشته اید برای همه چیز از جمله آرایشگاه و لباس و مسیر رفت و آمد و .... 

شب آنقدر خسته هستید که حال ندارید حتی یک کیلو سنجاقی که توی سرتان فرو کرده اند در بیاورید. ولی از ذوق اینکه هر کسی به شما گفته چقدر لاغر شدی می دوی روی ترازوووووووو اما چیزی که می بینی با چیزی که شنیده ای کاملا متفاوت است. نه تنها کم نشده ای که زیادتر هم شده ای!!!! آخه جماعت چشمتان آلبالو گیلاس می چیند؟!

خدایا شکرت بابت عروسی بسیار عالی دیشب و حال خوش اقوام که دیدیم و با هم گفتیم و خندیدیم و برای همه و بچه های هم آرزوی خوبی و شادی کردیم. خدایا دوستت دارم و عاشقانه می پرستمت. پیشاپیش روز مادر مبارک