این روزها

ساخت وبلاگ

این روزها حسابی سرم شروغ بود. از صبح تا شب و گاه از شب تا صبح حسابی می دویدیم تا شاید بتوانیم از پس کارها برآییم. ددلاین یک کار همراه شده بود با شرکت در مناقصه یک کار دیگر و تدوین نهایی کار اول خودش در روزهای پایانی مصیبت عظیمی است چه رسد به اینکه با یک کار دیگر تداخل کند. بعد در این گیر و دار میهمان عزیزی هم آمد که هیچ جوره نمی شد از همراهی او صرف نظر کرد. نتیجه اینکه با چند نفر دیگر صحبت کردم و تیمم را گسترده تر کردم. روزهای پنج شنبه و جمعه هم آمدم سر کار و شبها گاه تا 4 صبح بیدار نشتم تا بالاخره یکی از کارها رفت و دیگری هم تا فردا اگر خدا بخواهد و عمری باقی بماند و از این همه کار نمیریم ادامه دارد. اگر بی حرف پیش همه کارها به همین سرعت پیش برود می توانم سه روز آخر هفته را با میهمان عزیزم همراه باشم و کمی تهرانگردی کنیم. 

اما یک چیزی در مورد تاکسیهای اینترنتی. چرا قیمت اینها اینقدر پایین است. تقریبا از نصف هم پایین تر است. این چند روز چند باری لازم شد که از اسنپ استفاده کنم. مثلا یک مسیر که با تاکسی و تکه تکه خیلی سخت است و اذیت می شوی باید حدود 23 هزار تومان پول تاکسی مسیری بدهی ولی اسنپ میزند 9 تومان که خوب حدود 7 تومان برای راننده واریز می شود و بقیه پورسانت اسنپ است. راستش هرچی هم دو دو تا چهارتا کردم دیدم نمی صرفد هزینه بنزین و استهلاک ماشین و روغن و ... با خرج زندگی این روزها. البته بگویم که همان یکی دو بار هم آنقدر قیمت پایین بود که راننده ها هم درخواست مرا نمی پذیرفتند و کلی معطل شدم. بعد با هر سه راننده که سوار ماشینشان شدم صحبت کردم تا ببینم ساز و کار حمایتی اسنپ از آنها چیست. غیر از اینکه گزارشهایی را در مواقع خاص می توانند ارائه دهند هیچ نقش و حقی در ارائه قیمت ندارند چه بسا من وقتی نیم ساعت معطل شدم تا یکی پیشنهاد من را بپذیرد حاضر بودم قیمت بالاتری پیشنهاد بدهم تا وقت را از دست ندهم ولی ساز و کاری نیست و نبود. خلاصه هرچی فکر کردم به نظام جدیدی از ارباب رعیتی رسیدم. اربابی به اسم استارت آپ تاکسی های اینترنتی و رعیتهایی به نام رانندگان تاکسی که در حد نان خالی خوردن برایشان از کار در این ساز و کار باقی می ماند. از طرفی هم باید گفت اینکه بخش خصوصی به کمک حمل و نقل عمومی آمده و مشکلی که سالها مسئولین نتوانستند حل کنند را تا حدی مرتفع کرده خودش شاهکاری از خلاقیت است که هر کسی نمی تواند انجام دهد. این می تواند یک موضوع مطالعه برای دانشجویان رشته های کار آفرینی،‌ مدیریت، علوم اجتماعی و اقتصاد باشد. بگذریم شاید روزی خودم روی این موضوع کار کردم

خدایا شکر بابت همه این که هستی و من از بودنت و داشتنت به خود می بالم. خدایا شکر که این عزیز را بعد از چند سال می بینیم و سلامت است.

بدبختی های یک زن چاق...
ما را در سایت بدبختی های یک زن چاق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chagh2o بازدید : 140 تاريخ : دوشنبه 29 بهمن 1397 ساعت: 6:40