بدبختی های یک زن چاق

متن مرتبط با «کنند» در سایت بدبختی های یک زن چاق نوشته شده است

کارمندانی که کار می کنند و ریتم سینوسی زندگی

  • آخ که روزهای اول چقدر با این چند کارمند مشکل داشتم تا بتوانم حسن نیت خود را نسبت به آنها ثابت کنم. ذهنیتش نسبت به رئیس یک موجود خونخوار مفت خور بود که همه کارها را به عهده افراد می گذارد و خودش لذت زندگی را می برد. وقتی دیدند پا به پایشان کار می کنم. زود سر کار هستم و دیر می روم. کارها را تقسیم می کنم و در گزارشها اسم تهیه کنندگان گزارش از قلم نمی افتد حالشان خوب می شود. در نتیجه کارهایشان دیده می شود و همکاری می کنند. روزهای اول من مجبور بودم بروم در اتاقهای بسته شان را بزنم و بنشینم با ایشان حرف بزنم و درخواست کنم کار کنند ولی حالا می آیند اتاقم و خودشان را کاندید کارها می کنند و مسئولیت می پذیرند. با همه این حرفها میزان تخصصشان کم است و باید در همه کارها نظارتم مرحله به مرحله باشد تا خدای ناکرده کار خراب نشود و در عین حال در حین کار آموزشهای لازم را هم ببینند. همه این مراحل که طی چند خط برایتان نوشتم آسان نبود اما شد. حداقل سه ماه طول کشید تا این پروسه طی شود و همکاران بشوند هم تیمی من. فقط باید شاکر آن قادر متعال باشم و ممنون از دوستانی که اینجا کلی راهنماییهای خوب به من کردند.یک خبر خوب دیگر اینکه بعد از 11 سال امسال آنقدر حالم رو به راه شده بود که موفق شدم تمام 30 روز ماه رمضان را روزه بگیرم بر خلاف هر سال که پنجم ششم نشده همه چیزم به هم می ریخت و توفیق روزه داری را از دست می دادم. اما امسال عشق بازی بود با خدایم که و حال خوش روزه داری که لحظه به لحظه شکر گذار آن قادر متعال بودم.اما تعطیلات آخر ماه رمضان که بسی خوش گذشت. پسر بزرگه و دخترجان رفتند مشهد زیارت. کلی هم بهشان خوش گذشته بود. عکسها و فیلمهای کوتاهشان حال ما را هم خوب می کرد. ما هم به اتفاق خواهرها رفتیم ر, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها